آماتور ها خوشبختانه به بهشت نمی روند

وبلاگ گروهی برای انجام یک بازی از نوع نیمه سالم‌!

آماتور ها خوشبختانه به بهشت نمی روند

وبلاگ گروهی برای انجام یک بازی از نوع نیمه سالم‌!

دور اول

 
ملکه هفته
نام ملکه: لوتوس
سوژه :فراق، یا به عبارتی عاشق بودن در فراق محبوب
محل اقامت: تهران
سن:100 روز مانده تا سی سال، یعنی 29 سال و نه ماه
تحصیلات: لیسانس مهندسی ( جهت اطلاع عرض کنم پلی تکنیک!!!!!
 کتاب: در ساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریه کردم/ پائولو کوئیلو
موسیقی: شب، سکوت، کویر، شجریان
سینما: مادر علی حاتمی
توضیحات: برخی از کتابها  که خیلی دوست  دارم:
بار دیگر شهری که دوست می داشتم / نادر ابراهیمی، شازده کوچولو، جوناتان مرغ دریایی، ژان کریستف
سایر موسیقی ها:
بارانه : سنتورپشنگ کامکار، نسیم وصل: همایون شجریان، رازگل: علیرضا افتخاری،نگاه آسمانی: سراج، یادگار دوست: شهرام ناظری، گریه لیلی : اسدالله ملک، دریا: سنتور اردوان کامکار
بقیه اش با شما  پاینده باشید!!!
سلطان هفته
نام سلطان: گرگ بیایان
سوژه: هیچ چیز بهتر از دروغ های حوب نیست.
تحصیلات: لیسانس
ژانر ادبی مورد علاقه: مدرن
کتاب: گرگ بیابان-هرمان هسه
سینما: فیلم های ۸ میلیمتری
موسیقی: Love Is Strong  singer : Rolling Stones
توضیحات: لطفا متنی که برای من میفرستید زیاد احساسی نباشه. یعنی زیاد شورش نکنید. ممنون. قربان شما.

علاقمندان به شرکت در بازی میتوانند تا ساعت ۱۲ ظهر روز سه شنبه ۲۰ دیماه متن های خود را به آدرس   bnadali@yahoo.com  ارسال نمایند.
متون دریافتی در طول هفته بعد در این وبلاگ با ذکر نام مستعار فرستنده نمایش داده خواهد شد و در پایان هفته سلطان و ملکه متن برنده را اعلام خواهد کرد.
نقد ها و نظرات شما تماشاچیان گرامی میتواند چراغ راه حاکم در انتخاب بهترین متن باشد.
 
باتشکر
دبیرخانه بازی 
 
در صورتیکه از شرایط بازی مطلع نیستید میتوانید به پست اول مراجعه کنید.
                                                                                     
 
 
نظرات 30 + ارسال نظر
اولین ملکه چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:17 ب.ظ

مرسی که من اول شدم!!

:) واسه اینکه تو از همه زود تر فرمت رو فرستادی. همین!

شاهزاده ی سرطانی پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:33 ق.ظ http://mahoordad.persianblog.com

من نمیدونم چرا کرمم گرفته حدس بزنم ملکه کیه؟ بابا بشین سر بازیت مرد! ( بابا تو دیگه کی هستی؟ بابا تو دیگه کی هستی؟ جمعیت یک صدا فریاد میزنند... بابا تو دیگه... ) همه با هم . نگیربخواب سینه بزن آقا!!!

منم اتفاقا بابا تو دیگه کی هستی؟!‌

باران پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:12 ب.ظ http://razuramz.persianblog.com

شازده من بگم؟! بابک بگم؟! چه تفاهمی دارم من با این شازده؟ دیشب می خواستم به آدرسش یه میل بزنم که چه راحت حدس زدم کیه؟! (شیطونی کنون ـ برای بازی به هم زدن قصد نداشتنون)

اینکه بتونید حدس بزنید که ملکه یا سلطان کیه زیاد نمیتونه مهم باشه. چرا؟
واسه اینکه گیریم شما رفتی از ۱۱۸ تلفن یه بنده خدایی رو گرفتی. یا اصلا ایران یهو پیشرفت کرد همه شماره تلفن ها رو تو یلو پیج نوشتند. مثلا اگه شازده بره شماره تلفن مدونا رو ورداره و بهش زنگ بزنه و بگه بیا با من امشب بریم کنسرت شجریان، اون میاد؟ معلومه که نه. یا این که اصلا ممکنه من به نام بابک واسه یه ملکه خوشبخت!! متن بفرستم. خب اون از قبل ایمیل منو میدونسته. اما فقط وقتی منو تو بازی انتخاب میکنه میتونیم یه ارتباط از نوع دیگه داشته باشیم. ( خودمو مثال زدم که به کسی برنخوره! وگرنه ما که آردامونو بیختیم و الکامونو آویختیم. دماغ دراز بشون!!!))
روشن شد قضیه چیه؟
به طور خلاصه شرکت در بازی به معنای پایه بودنه. وگرنه دونستن ایمیل دیگران ،‌اونم تو دنیای وبلاگستان که کاری نداره.
تو و شازده هم بهتره به جای شیطونی برید متن بنویسید که هم خیر خودتون توشه هم خیر بازی!
(‌حالا اگه خواستی اسم ملکه رو برام ایمیل کن ببینیم درست فهمیدی یا نه!)

ساعت اعدام ! پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:45 ب.ظ http://hoda2004.persianblog.com

من کلا نفهمیدم ... ! IQ زیر خط فقر.. هوم؟!

بابا ساده است. اگه اهل نوشتن هستی میتونی ذوق و قریحه اتو اینجا به معرض دید بذاری. میتونی یه نفرم پیدا کنی که ازنوشته های تو خوشش میاد و پایه است که با تو ارتباط داشته باشه.
در هر حال دور اولو تماشا کنی دستت میاد تریپ چیه.

آیدا جمعه 16 دی‌ماه سال 1384 ساعت 08:32 ق.ظ http://piaderou,blogsky.com

۱. جنسیت حتما باید راست باشد؟؟؟‌چک می کنید؟؟؟
۲. اینحا را هم که زنانه مردانه کردید... آقا فرا-جنسیتی نگاه کن...
۳. دیگر آن یکی وبلاگ قبلی نمی آی...؟؟؟‌

۱- جنسیت رو چک نمیکنیم. پایه ام نیستسم چک کنیم. اگه یه پسری طلبه است به عنوان دختر با دیگران حرف بزنه یا برعکس (که این موضوع کمیاب هم نیست) میل خودشه. من خودم تو استخر یه پسره رو دیدم که دوست داشت جای دختر باشه. روم به دیوار از خیلی از دخترام تو دل برو تر بود! :)
۲- اگه جمع طلبه باشه میتونیم رسما شرابط بازی رو عوض کنیم. اینجوری بازی یه جنبه دیگه پیدا میکنه. لطفا در این موردنظر بدید که موافق هستید برای ملکه، خانم ها و برای سلطان آقایون بتونن متن بفرستن؟
۳- چرا. می آیم. آنجا سر جای خودش باقی است. اصلا فلسفه وجودی اینجا به نوعی حفظ ماهیت وبلاگ قبلی است. با تشکر.

ح.م.آریا جمعه 16 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:32 ب.ظ

آقا سرباز ها هم بازین؟ تا من رجه مو میرم جواب بده پلیز (کچلانه :دی در کنون! (چه شود))

کچل کردی آریا؟! ایول!‌ باید خیلی با مزه شده باشی. رجه اتو رفتی بیا ببینیمت.
ظرفیت سلطان و ملکه تا سه دور و حتی بیشتر پر شده. اگه میخوای بازی کنی متن بفرست. ببین چه ملکه توپی داریم!

باران جمعه 16 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:33 ب.ظ

می گم شازده... شازده... د شازده... خوب حالا نمی گم. می خواستم اسم این حاکمو بگم. خوب چرا اخم می کنی؟ نمی گم!...

:))‌ جون من بگو! البته یواشکی در گوشم بگو.

زهرا جمعه 16 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:08 ب.ظ http://273k.blogfa.com

نه خوشم اومد بابایی....اما اینجوری که نمیشه....بعضیا فهمیدن کی ملکه ست کی سلطان....این جر زنیه آخه.....یه مورد دیگه هم همون مشکله جنسیت بود این که چرا بدیهیه که برای سوژه حاکم مرد ( سلطان) فقط مردم زن!‌ میتوانند متن ارسال کنند و برای سوژه ملکه ها فقط شرکت کنندگان مرد میتوانند وارد بازی شوند.هوم؟چرا زنونه مردونه کردین واقعن؟!

نه خانم باور نکن. اینا بلوف میزنن. تازه به خاطر همون توضیحاتی که تو کامنت اول بارون دادم اگرم فهمیده باشن مهم نیست.
من به نظرم نمیاد این مصداق زنونه مردونه کردن باشه. ولی با این حال میشه این قانون ور عوض کرد. اصلا شاید هم بهتر باشه ما این قانون رو برداریم. اینجوری هم یه نمه اسممون کمتر بد در میره! هم به اون دلیلی که همه تو اورکات زیر اسمشون مینوشتن بیزینش نت ورکینگ اما خدا میدونه چند درصدشون واقعا دنبال بیزینس نت ورکینگ بودن متقاضی ام بیشتر بشه!!!

زهرا جمعه 16 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:09 ب.ظ http://273k.blogfa.com

یعنی حکم بازیه این زنونه مردونه شدن؟

u2 شنبه 17 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:08 ق.ظ http://u2.persianblog.com

آقا، اینایی که می‌گن مرد و مرد، و زن و زن و اینا، منظورشون همون ...ی بازی و ...ز بازی و ایناس؟ آخرالزمان شده ها...

نه لزوما. یه کم فکرتو به کار بنداز یوتو داداش. ببین اگه اونجوری بشه مثلا منم میتونم شرکت کنم. وصله مصله ام بهم نمیچسبه. گرفتی؟‌ اما طبیعت کار خودشو میکنه و بازم همینجوری میشه که الان هست. منم موافقم که این قانون رو برداریم. اگه سه نفر دیگه هم رای به تغییر بدن تو همین دور عوضش میکنیم.

زهرا شنبه 17 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:06 ق.ظ http://273k.blogfa.com

یو تو تو منحرفی نوفهمی...فرا جنسیتی نیگا کن جیگررر...من منظورم این بود شابد من از متن این ملکه هه خوشم بیاد بخوام واسه اون چیز بنویسم....چرا حتما باید واسه سلطان بنویسم...افتاد منحرف؟

یوتو فقط یه کم جوونه!‌ اما جوون رشید رعناییه انصافا!‌ورزشکار، کتاب خون و مستعد نویسنده شدن!‌ نه؟!

باران یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:51 ق.ظ http://razuramz.persianblog.com

شازده به نظر تو من بدجنسم؟ بابک تو روخدا من بدجنسم؟ بعد از این همه توضیحات حس چیزت وادارت کرد که ازم بپرسی کیه؟‌ اما نمی گم به خاطر اینکه نگی این بدجنسه.

نه به ارواح خاک بی بی!‌ کی گفته تو بدجنسی. ولی آخه خودت بگو. نه جون من خودت بگو. این درسته؟ دست میذاری رو حس چیز آدم بعد یهو در میری. نه !‌ملت شما بگین. خدا رو خوش میاد آدم یکی رو چیز کنه بعد همینجوری غیبش بزنه؟

بهار یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:19 ق.ظ

ایول به اونی اینقدر توانایی داشته باشه هم خودش جای زن بزنه هم جای مردا این یعنی یک استعداد بی نظیر

می بینم که یواش یواش تابو ها داره می شکنه و ....
نه به نظر منم اشکال نداره. اصلا هیچ چی اشکال نداره.
منم موافقم مردی که بتونه جای زن حرف بزنه ( یا برعکس) و کسی نفهمه خیلی کارش درسته. تمرین داستان نویسی هم هست. شما یه شخصیت زن میسازی و به جاش حرف میزنی. یا به جای راویت که مرده در مورد زندگی اظهار نظر میکنی. اصلا پرفکته!‌

زهرا یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:39 ب.ظ http://273k.blogfa.com

آره.فقط اگه خونه و موبایل و ماشین و....اینا ام داره که دیگه قضیه حله...:دی... البته برای دخترای امروزی اینا مهم نیستا اصلا همچی فکری نکنی!برای دخترای امروزی مهم عشق و تفاهمه!به جان«شما»!...حالا یو تو تو متنت رو بفرست ماله این ملکه خانوم شاید با هم به تفاهم رسیدین و....

خونه ماشین موبایل!‌ چه ترکیب رمانتیکی!‌
زری جون منظورت از شما من که نبودم! اگه بودم پس بگیر: تو شهر ما ماست سیاهه. به جان شما!!

یوتو داداش تحویل بگیر. من تضمین نمیکنم این زری خانم همون ملکه نباشه. به جون جفتمون هم نمیدونم واقعا هست یا نه.

آنی یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:49 ب.ظ http://www.do-nothing.blogsky.com

گر چه بازی نمی کنم ولی خیلی با بازی موافقم. اینجوری میشه حرفای نگفته رو گفت. گر چه من حرف تو دلم نمیمونه. همین هم هم هم هم

اتفاقا بیشتر کسایی که پایه حرف زدن هستن در مورد خودشون فکر میکنن آدمای پر حرفی هستن. یعنی به عبارت ساده تر کسایی که اصلا اهل گفتن نیستن هیچ وقت نیاز به فضایی برای بازکردن خودشون ندارن. اینه که دقیقا کیس گفتگو همون کسیه که فکر میکنه هیچ وقت حرف تو دلش نگه نمیداره. مخت خورد؟ :))

زهرا یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:57 ب.ظ http://273k.blogfa.com

هییییییییییییییییییییییییی!!!!...
نه داداش هر کی هیچی هم ندونه اینو میدونه که من همش ۱۶ سالمه و لیسانسو این حرفامم مال ۶/۷ سال دیگس....(آره من ملکه بشم اینارو(این مشخصات رو) نمی گم چون خیلی تابلو میشم...گرچه همین الانم خیلی تابلو ام که تو هر دوری ملکه بشم از چند دور قبلش معلومه اما خوب با تموم این حرفا دروغ نمی گم...فک کنم «شما» فمیدی که منظورم چیه دیگه؟!اگه نفمیدی ام که یه خورده دقت کنی میفمی)....
اینجارو دیگه من بردم چون حواسم جمع تره :من قبل از اینکه اون کامنت رو بزارم به یوتو گفته بودم که اگه ملکه شم بت میگم ...
در حال حاضر بنده خریدار هرگونه اعضای سوخته ی بدن هستم از جمله دماغ سوخته!(این به اون ماست سیاه شهرتون در) ...
جوناتونم نیگه دارین واسه خودتون لازمتون میشه...
اما از همه ی این حرفا گذشته آقا بابک من دارم شوخی می کنم یه خورده بخندیم و اینا...شما که جدی نمی گیرین این حرفا رو ؟!

ای بابا عروس گلم جون به چه درد ما میخوره؟ ما در به در دنبال یکی میگردیم که جونومونو بریزیم به پاش! وگرنه قسم جون و فحش کو... و این حرفا اگه ضمانت اجرایی داشت که الان نه مادری رو زمین مونده بود نه پدری که سگ نشده باشه!‌ :))‌ بگو بابا دور هم بخندیم!‌

u2 یکشنبه 18 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:06 ب.ظ http://u2.persianblog.com

اکی. من زهرا رو تحویل گرفتم. خب، دیگه؟ آهان، مواظب باشین شوخی ختم به چیز دیگه نشه. بعد-اش، مممم... زهرا گفته بود اگه ملکه بشه به من می‌گه. حالا نمی‌دونم. من خیلی آدم ساده‌ای هستم، نه بابک؟
البته من کوچیک‌تر از اونی هستم که واسه کسی پیامی داشته باشم، ولی خب، بابک و زهرا با هم دعوا نکنید. بچه‌های خوبی باشید. شما دو تا دوست خوب من هستین آخه. آفرین.

نه پسرم تو درسته که دلت عین آسمون آبی پاک و ساده است اما این دلیل نمیشه که پپه باشی!
تو هم دوست جون منی. میای امروز خونه امون مشقامونو با هم بنویسیم. به مامانم میگم برامون چی توز طلایی ام بخره که وقتی مشقمونو کردیم بخوریم. میای؟‌ :)
چاکریم یوتو داداش!‌

پریسا دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:20 ق.ظ http://www.anaparisa.persianblog.com

میگم میشه واسه هر حاکم متن فرستاد:d

والله من در این مورد از بچه ها نظر خواهی کردم ولی هنوز کسی نظر نداده. من موافقم که بشه. بذار ببینیم نظر شازده و باران چیه؟‌اگه اونام موافق باشن میشه. تا فردا صبر کن.

اولین ملکه دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:05 ق.ظ

سلام
ممنون از همه به خاطر بازی جالب و ممنونتر از اقا بابک که این بازی رو باب کردند.
جهت اطلاع عرض کنم که هیچ کسی اینجانب را نمیشناسد!! حتی خود آقا بابک! فقط از خوانندگان وبلاگ ایشون هستم. پس لطفا حدسهاتون رو هدر ندهید و به قول ایشون به جاش متن بنویسید که خیر دنیا و آخرت و وبلاگستان توشه!!
شاداب و پاینده باشید

خواهش میکنم. باید همه کمک کنن که بازی ایراداتش برطرف شه و جون بگیره.
درسته من واقعا شما رو نشناختم.

سارا دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:04 ب.ظ http://www.sarasoodeh.persianblog.com

سلام بابک جان، می خواستم بدونم در مورد سوژه های مطرح شده مطلب ارسالی می تونه، داستان باشه ؟

آره بابا چرا نمیشه. من که اگه سلطان بشم هر کی که داستان بنویسه رو انتخاب میکنم.
ولی از نظر اساسنامه موقت هیچ محدودیتی وجود نداره. شما میتونی شعر بگی،‌میتونی داستان بگی، میتونی حتی یه پاراگراف حرف بزنی یا حتی یه جمله.

باران دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:12 ب.ظ http://razuramz.persianblog.com

می گم بابک ببین تقصیر من نیست. این ملکه هر بار برمیگرده و آدم را تحریک می کنه که مثلا بگم ملکه را شناختم. والله منم نمی دونم این ملکه کیه. (شیطون شوون ـ‌ فداکاری کنون ـ بازی خراب نکنون)

آخرش نگفتی ملکه کیه؟ ولی مطمئن باش اشتباه میکردی. چون واقعا ناشناسه و تو بازیهای قبلی نبوده.

اروس دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 05:49 ب.ظ

باران جان این که گفتی «ملکه هر بار برمیگرده و آدم را تحریک می کنه» دقیقا یعنی چه؟؟!!

:))

هلی دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 11:21 ب.ظ

سلام بر اهل قلم !!! جریان چیه؟؟این جریان تحریک و محرک و حرکت و ... چیه که همه دارن ازش حرف میزنن؟؟یه وقت نبینم در نبود من حرکت غیر اخلاقی از کسی سر بزنه!! فکر کنم بازی جالبی میشه گر چه که من تصمیم دارم فقط تماشاچی باشم ولی کلن ( یا شایدم کلا ) عشق و حاله .در مورد اون بحثی که چند تا کامنت پائین تر بود در مورد این که مردم خودشونو جای یه جنس دیگه جا بزنن ، موافقم. رومانتیک تره که هر کی سر جای خودش باشه ولی اونجوری هم (که هر کی سر جای خودش نباشه) آدم مجبور میشه یه کم دوگوله رو به کار بندازه و خلاصه بازم عشق و حال. از یکی از دوستام که با یکی از دوستاش این کارو تمرین کرده بود(کی و کجا؟؟) شنیدم که واسه این کار خیلی استعداد لازمه! ولی حیف که من اصلن ( اصلا؟؟) هیچ جور استعدادی در این زمینه (و زمینه های دیگر) ندارم. عجب متن ادبی قشنگی نوشتم فکر میکنین اون پادشاهه متن منو میپسنده؟الان که یه دور چیزائی که نوشتم خوندم دیدم متن ادبی وزینی از کار در آمده که نیاز به ترجمه داره فکر کنم تب دارم.

به به هلی خانم ! رسیدن به خیر!‌ تعطیلات سال نو تشریف داشتین؟ به اون دوستت که تمرین کرده بود سلام برسون بگو گل گفتی جیگر!‌

باران سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:12 ق.ظ

ببین بابک... من هیچی نمی گم. این اروس بعد از این همه مدت اومده و می خواد حرف تو دهن من بذاره. بابا به خدا من از این فکرایی که اروس می کنه ندارم. اگه داشتم که... اروس جان بعد از این همه مدت که برگشتی دیوار کوتاه تر از دیوار من پیدا نکردی؟ هلی اینام که فکر کنم منتظر نشستن یکی چیزی بگه و مثلا اونا هم محرک و تحرک را به تحریک اضافه کنند و نمی دونم چی.... خوب حالا... . (خارج از بازی... ــ قابل توجه دوستانی که می خوان در جوابم بنویسن اینجا هیچی خارج از بازی نیست: خودم می دانم ــ‌ ولی با این حال خارج از بازی: استخوانم را می شکنند٬ اگر بخواهم پوستم را به تو نشان دهم.)

اگه از من منحرف خنگ بپرسن میگم این خارج از بازی تو از همه چی بیشتر داخل بازی بود!‌
ایول بارون!‌

اولین ملکه سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:05 ق.ظ

سلام
آخ جووووووووووووووووووون
امروز بیستم دیماه شد!!!!
یعنی به زودی داستانها رو میشن.آقا بابک خان پیشاپیش خسته نباشید!
راستی برای من ملکه نوشته و حسی که القا میکنه مهمه نه جنسیت طرف. من خودم گاهی طوری از احساسم مینویسم که کسی نمیتونه تشخیص بده نویسنده اون ملکه بوده یا سلطان! شاید دور بعدی یکی نوشتم. البته اگر استعدادی جهت شکوفایی بود!
شاد باشید

اتفاقا چند تا خانم به من گفتن که از شما و سوژه ات خیلی خوششون اومده. ولی نمی دونستن می تونن چیزی بنویسن یا نه. خب ،‌الان میتونن‌!

پونه سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 09:32 ق.ظ http://saaghi11.persianblog.com

امروز بیستم شد ! آخیش....من که بمُردم ! یک نمونه از کارها را پابلیش کن بابک ...ما هم بازی دستمون بیاد .

تریپ اینه!‌ پایه ای ؟‌بسم الله. تازه با شرابط جدید جنبه زید بازی بازی حذف شده و شمام که زن و بچه داری!! میتونی شرکت کنی.

آنی سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 01:52 ب.ظ http://do-nothing.blogsky.com

وای چقدر برای این روز لحظه شماری میکردم... بیستم، حالا هم بیصبرانه منتظر نتیجه بازی هستم.
مخت رو زدم؟ ((:

آره بابا مخم خورد!‌

بهار سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 03:17 ب.ظ

آهان الان در زمان پخش آگهی بازرگانی که ما نمی تونیم مطالب را بخونیم لطفا شما هم زمان بزنید آگهی بازرگنیتون چند دقیقه است

پاک یادت نره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بابک رفته گوسفند بچینه ؟؟؟؟

نه بابا من تا الان منتظر شدم که اگه کسی تو ترافیک گیر کرده خودشو برسونه!‌

پریسا سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:56 ب.ظ http://www.anaparisa.persianblog.com

میگم بابک اگه واسه هر ملکه یا سلطان بیشتر سه متن بفرستن تو بینشمن سه تارو انتخاب میکنی؟ یا ۳اول رو؟؟؟
بازم ابهام داره!!!

فعلا که هنوز سه تا نشده! ولی هر وقت سه تا شد ما تو وبلاگ اعلم میکنیم که بیخود کسی زحمت نکشه. هر کی ام میخواد میتونه با ارسال ایمیل نوبت بگیره تا بعد متنشو بفرسته.

پریسا سه‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:57 ب.ظ http://www.anaparisa.persianblog.com

اوه چقذر غلط داشتم ببخید دیگه!!!!:D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد